زونیورس(۱) که در سال ۲۰۰۷ با گلکسیزو(۲) شروع شد در حال حاضر به عنوان موفقترین پروژهی علم شهروندی(۳) شناخته میشود؛ مجموعهای از بیش از بیست پروژهی علمی با بیش از یک میلیون کاربر. پروژههای زونیورس تا به حال به کشفهای متعدد و انتشار حدود ۷۰ مقاله در معتبرترین مجلات علمی منجر شده است. پروژههایی که در آنها دانشمندان متخصص در رشتهی خود همراه با شهروندان غیرمتخصص اما علاقهمند، دستبهدست هم به حل پیچیدهترین و معماگونهترین مسائل علمی میپردازند.
پروژهی گلکسیزو (شکل ۱) در واقع از سر ناچاری و بر مبنای ایدهای بسیار جسورانه شکل گرفت. در سال ۲۰۰۷ بود که فیزیکدانان دانشگاه آکسفورد پروژهای برای دستهبندی حدود ۹۰۰ هزار کهکشانی که تصاویرشان در قالب پروژه اسدیاساس(۴) و در رصدخانهی ایپیاو(۵) نیومکزیکو ثبت شده بود را آغاز کردند. دستهبندی کهکشانها بر مبنای شکل ظاهریشان کاری نبود که کامپوترها با تکیه بر الگوریتمهای پردازش تصویر از پسش برآیند و تنها مغز پیچیده و سیستم پیشرفتهی بینایی انسان میتوانست شباهتها و تفاوتهای تصاویر ثبتشده را تشخیص دهد. به علاوه آنها کهکشانهایی بودند که تا قبل از این رصد نشده و هنوز طبقهی مختصشان تعریف و نامگذاری نشده بود و این نیز به نوبهی خود دستهبندی اتوماتیک و ماشینی کهکشانها را غیرممکن مینمود.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد ابتدا خود شروع به دستهبندی کهکشانها کردند، اما در طول یک هفته توانستند تنها حدود ۵۰ هزار کهکشان را دستهبندی کنند. یعنی تنها حدود ۵ درصد و این خود نیز کاری سخت و طاقتفرسا بود. این بود که به این فکر افتادند که وبگاهی ایجاد کرده و تصاویر را بارگزاری کنند و سپس از مردم عادی بخواهند که در این کار کمکشان کنند. تخمین ابتدایی این بود که حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار داوطلب به این پروژه بپیوندند. همچنین تخمین زده شده بود که یک دانشجوی ایدهال که ۲۴ ساعت در روز و هفت روز در هفته به صورت پیوسته کار کند، حدود سه تا پنج سال زمان لازم دارد تا تمامی کهکشانها را دستهبندی کند!
پروژه آغاز شد و در مدت حدود شش ماه بیش از ۱۰۰ هزار داوطلب به پروژه پیوستند که در این مدت حدود ۴۰ میلیون دستهبندی انجام دادند. به طور متوسط هر کهکشان حدود ۴۰ بار و توسط ۴۰ داوطلب مختلف بررسی شده بود که این امکان را فراهم میکرد که از صحت دستهبندیها مطمئن شوند. معجزه رخ داده بود! کاری که در حالت عادی سالها وقت میگرفت، در مدت زمان حدود شش ماه با کیفیتی عالی انجام شده بود.
بعد از آن، تیم گلکسیزو به تدریج پروژههای دیگری را آغاز کردند؛ پروژههای در مورد تصاویر سطح ماه و مریخ و حتی رفتهرفته پروژههایی با همکاری دانشمندانی از شاخههای مختلف و در مورد موضوعاتی مثل جانورشناسی، گیاهشناسی، هواشناسی، و تاریخ. وجه مشترک تمامی این پروژهها این بود که در تمامی آنها حجم زیادی از داده باید تحلیل میشد و این امکان وجود داشت که داوطلبانی با سطح دانش معمولی به تحلیل این دادهها کمک کنند؛ حال این دادهها تصاویری از سطح ماه باشند یا صداهایی ضبط شده از والهای غولپیکری که در عمق اقیانوسها زیست میکنند. در مقالهی اخیری که در پیانایاس منتشر شده است، ارزش مادی مجموع مشارکت انجامشده توسط داوطلبان به مقداری در حدود یک و نیم میلیون دلار تخمین زده شده است. به زبان دیگر اگر قرار بود به داوطلبان به میزان زمانی که صرف پروژهها کردهاند حقوقی پرداخت شود، هزینهای به این مقدار برمیداشت. در حالیکه با فراهم کردن امکان مشارکت داوطلبانه، این هزینه عملا به صفر رسانده شد.
پس از موفقیت چشمگیر مجموعهی پروژههای زونیورس، سؤالهای مختلفی پیش میآید از جمله آنکه داوطلبانی که به این پروژهها کمک میکنند، چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟ یا به چه انگیزهای به کمک این پروژهها برمیآیند؟ دارای چه سطح تحصیلات، موقعیت جغرافیایی و سنی هستند؟ چه زمانی از روز و در کدام روز از هفته به پروژه کمک میکنند؟ و از همه مهمتر، چهطور میتوان پایایی و حجم مشارکت را افزایش داد و البته مشارکت در پروژهها را به فعالیتی دلپذیرتر و به شکل دوسویهی مفیدی تبدیل کرد؟
من و همکارانم در پژوهشکدهی اینترنت دانشگاه آکسفورد در همکاری با دانشکدهی فیزیک و در قالب پروژهای با عنوان «آرایهشناسی و بومشناسی مشارکتها در زونیورس، پروژه علم شهروندی»(۶) به بررسی این سؤالات میپردازیم و به طور خاص، الگوهای جغرافیایی، زمانی، و جنسیتی مجموعه داوطلبان مشارکتکننده را تحلیل میکنیم.
بررسی بیش از ۳۵ میلیون دستهبندی انجام شده توسط ۳۴۵ هزار کاربر در ۱۷ پروژهی مختلف در یک دورهی سه و نیم ساله نتایج زیر را منجر شده است:
۱. با اینکه کاربرانی از ۱۹۸ کشور مختلف در این ۱۷ پروژه مشارکت داشتهاند، توزیع جغرافیایی مشارکتها بسیار غیریکنواخت است. بیشتر دستهبندیها توسط کاربرانی از انگلستان و آمریکا صورت میگیرد. بررسی آماری ۱۳۰ کشور با بیشترین میزان مشارکت نشان میدهد که تعداد مشارکتکنندگان فعال از هر کشور با عواملی مثل جمعیت، سرانهی تولید ناخالص داخلی، و تعداد کاربران اینترنت آن کشور به میزان قابل توجهی همبسته است. در این میان تعداد کاربران اینترنت در هر کشور بالاترین میزان همبستگی به تعداد مشارکتکنندگان زونیورس را دارد. البته پس از حذف عامل جمعیت، میزان سرانهی تولید ناخالص ملی، بهترین عامل پیشبینیکننده تعداد مشارکتکنندگان است. در نقشهی شکل ۲، تعداد مشارکتهای صورتگرفته از هر کشور تقسیم بر جمعیت آن کشور نمایش داده شده است.
۲. مشارکتکنندگان زن در بیشتر کشورها به شکل قابل ملاحظهای کمتر از تعداد مشارکتکنندگان مرد هستند. تنها تعداد کمی از کشورها هستند که مشارکتی یکسان از سوی کاربران زن و مرد را تجربه کردهاند. در بیشتر کشورها نسبت مشارکتها توسط زنان به مردان نسبت ۱ به ۲ دارد. در استرالیا و انگلستان این نسبت به ۱ به ۳ کاهش مییابد. این الگو تا حد زیادی منطبق بر الگوی توزیع جنسیتی در میان محققان دانشگاهی در این کشورها است. در پادشاهی متحدهی بریتانیا و ایرلند شمالی، تنها یک سوم محققین تماموقت در رشتههای علوم، ریاضی، و فناوری را زنان تشکیل میدهند و در ایالات متحده این نسبت به حدود یک چهارم تقلیل مییابد.
با این حال در بین کشورهای در حال توسعه میزان مشارکت کاربران زن در پروژهی زونیورس بیشتر از میزان حضور آنها در مشاغل تحقیقاتی و دانشگاهی است. مشارکتکنندگان ایرانی زونیورس به نسبت ۲ به ۳ از زنان و مردان تشکیل شده است.
۳. بررسی مشارکت کاربرانی که در بیش از یک پروژه مشارکت داشتهاند نشان میدهد که کاربران به شکل قابل ملاحظهای به پروژههایی که موضوعاتی مرتبط دارند علاقه نشان میدهند. دو دستهی اصلی پروژهها بر مبنای میزان کاربران مشترک، پروژههای مربوط به اخترفیزیک، و پروژههای مربوط به علوم زیستی و علوم زمین هستند. بهطوریکه کاربرانی که در یکی از پروژههای اخترفیزیک مشارکت میکنند، با شانس بسیار بالاتری در دیگر پروژههای اخترفیزیک فعال هستند تا پروژههای علوم زیستی یا زمین، و بالعکس. تنها تعداد کمی از کاربران به طور همزمان در پروژههایی از هر دو گروه فعال هستند (شکل ۳).
۴. علاوه بر اینکه ارجحیت کاربران بر مبنای موضوع پروژهها تغییر میکند، الگوی جنسیتی قابل توجهی نیز در میان پروژههای مختلف وجود دارد. مشارکتکنندگان زن بیش از نیمی از مشارکتکنندگان پروژههای مربوط به علوم زیستی را تشکیل میدهند در حالیکه در بین پروژههای اخترفیزیک این میزان به کمتر از بیست درصد کاهش مییابد. این الگو نیز منطبق بر آمار زنان فعال در شاخههای مختلف دانش است. بنابر آمار اناساف(۶) تعداد زنان فعال در رشتههای مهندسی در آمریکا حدود ۱۳ درصد و در علوم ریاضی و کامپیوتر ۲۵ درصد است در حالیکه این میزان تا ۴۸ درصد در علوم پزشکی و ۵۸ درصد در علوم اجتماعی افزایش مییابد.
۵. در ۲۰ کشور با بیشترین میزان مشارکت، بیشترین حجم مشارکت در بین ساعات ۸ تا ۱۰ شب صورت میگیرد. این بدان معنی است که فعالیت در پروژههای علم شهروندی فعالیتی مربوط به زمان مردهی روز محسوب میشود. زمانی پس از شام و قبل از خواب! این زمان در علوم اجتماعی به عنوان زمانی از روز شناخته میشود که معمولا به سرگرمیهای دستهجمعی کممحتوی مانند تماشای تلویزیون سپری میشود.
این نتایج به عنوان اولین مشاهدات این پروژه محسوب میشوند و در ادامه به موضوعاتی در ارتباط با روشهای افزایش بهرهوری کاربران، امکان مشارکت جمعی کاربران برای حل مسائل پیچیدهتر و دیگر سؤالاتی از این دست پرداخته خواهد شد.
(۱) Zooniverse
(۲) Galaxy Zoo
(۳) Citizen Science
(۴) Sloan Digital Sky Survey: http://www.sdss.org
(۵) Apache Point Observatory: http://www.apo.nmsu.edu
(۶) Taxonomy and Ecology of Contributions to Zooniverse, the Citizen Science Project
(۷) NSF
نویسنده: طاها یاسری
از این مقاله بسیار خوبتون متشکرم. (البته همچنین با تشکر از آقای طاها یاسری)من اول از طریق رادیو راز و برنامه راز اسطرلاب با این مقاله آشنا شدم سپس به سایت اسطرلاب اومدم و مقاله رو خوندم بعد به سایت زونیورس رفتم و من هم مشتاقانه وارد پروژه های اونها شدم.
می خواستم مسیر راهنمایی ها برای طی مسیر خودم رو بگم که یه جورهایی روشن کنه ترویج علم درست، چه جوری عمل می کنه.
ممنون از پیامتان. خوشحالم که به زونیورس علاقهمند شدید.