MOND یا دینامیک Milgromian یک چارچوب نظری است که پارادایم مادهی تاریک را به چالش میکشد (اینجا بیشتر راجع به مادهی تاریک بخوانید) . MOND که توسط Mordehai Milgrom در دههی ۱۹۸۰ پیشنهاد شد، توضیحی جایگزین برای منحنی چرخش غیرعادی کهکشانها ارائه میکند. طبق قوانین نیوتن، نواحی بیرونی کهکشانها باید کندتر از آنچه که ما مشاهده میکنیم، بچرخند. برای توضیح این مشاهده، معمولاً به وجود مادهی تاریک استناد می شود. ولی MOND پیشنهاد میکند که در شتابهای بسیار کم – کمتر از حدود ۱/۲*۱۰×-۱۰ m/s^2 – برهمکنشهای گرانشی از قوانین نیوتن (مربع معکوس) پیروی نمیکنند و نیروهای گرانشی قویتر از حالت نیوتونی هستند. بدین ترتیب MOND بدون فرض وجود مادهی تاریک میتواند دلیل چرخش سریعتر ستارهها در لبههای بیرونی کهکشانها را توضیح دهد. با وجود آنکه MOND در توضیح برخی پدیدهها در مقیاس کهکشانی موفق بوده است، اما در در توضیح تابش پسزمینهی کیهانی و ساختارهای بزرگ-مقیاس۱ عالم با چالشهای جدی رو بهروست.
به طور کلی ما با رصد آسمان تصویری از جهان به دست میآوریم که برای توضیح این تصویر از مدلهای کیهانشناسی کمک میگیریم. در این مقاله با دو مدل مختلف برای توجیه رصدها آشنا میشویم: مدل استاندارد کیهانشناسی و یا Lambda-CDM و مدل MOND.
تصویری که رصدها از شکلگیری و تحول کهکشانها به ما میدهند یک تصویر کوچکسازی شدهاست؛ بدین صورت که کهکشانهای کمجرم، ستارهزایی ممتد۲ دارند- به عبارت دیگر ستارهزایی آنها از ابتدای شکلگیری کهکشان تاکنون ادامهداشته است درحالیکه کهکشانهای پرجرم بیشتر ستارههای خود را در انتقال به سرخهای بالا (z>2) و در مدت زمان کوتاهی به وجود آوردهاند.
در چارچوب Lambda-CDM، سناریویی برای توضیح این تصویر وجود دارد که سناریوی تشکیل کهکشان دوفازی۳ نامیده میشود. طبق این سناریو، در فاز اول، هستهی کهکشانهای پرجرم از طریق فروپاشی یکپارچهی ابر گازی۴، در زمانهای اولیهی عالم و در مدت زمان خیلی کوتاهی به وجود آمده است. به این هستهی اولیه ناگت قرمز۵ گفته میشود. سپس در فاز دوم به واسطهی برافزایش۶ و ادغامهای کهکشانی۷ سایز کهکشان بزرگ میشود. بدین ترتیب این سناریو میتواند کهکشانهای نوع اولیهی پرجرم۸ در عالم نزدیک۹ را توضیح دهد. این سناریو همچنین پیشبینی میکند که تعداد کمی از ناگتهای قرمز وارد فاز دوم نمیشوند و به صورت دستنخورده تا z~0 باقی میمانند. چنین سیستمهای ستارهای که نمایندهی کهکشانهای خاموش۱۰ و فشرده۱۱ در zهای بالا هستند اخیرا در جهان پیرامون ما مشاهده شدهاند. چنین کهکشانهایی در جهان نزدیک، کهکشان عتیقه نامیده میشوند. اینطور به نظر میرسد که چارچوب Lambda-CDM به خوبی کار میکند اما این چارچوب مشخص نمیکند که چگونه و چرا چنین کهکشانهای پرجرمی در کیهان اولیه و در مدت زمان کوتاهتری نسبت به کهکشانهای کمجرم شکل گرفتهاند.
در این مقاله خواهیم دید که در نظریهی MOND، مقیاس زمانی کوتاه ستارهزایی۱۲ در کهکشانهای نوع اولیهی پرجرم میتواند نتیجهی طبیعی این نظریه تحت یک سری از شرایط خاص باشد.
در کیهانشناسی، شبیهسازیهایی برای فروپاشی ابرهای گازی پس از مهبانگ۱۳ بر اساس MOND وجود دارد. این شبیهسازیها نشان میدهند که با فروپاشی ابرهای گازی چرخان، خصوصیات رصدی کهکشانهای دیسکی قابل بازیابی است. اما آنها همزمان این را هم نشان میدهند که چنین کهکشانهایی ممکن است عمدهی جرم ستارهای خود را اخیرا از طریق ادغام کهکشانهای ستارهزا به دست آورده باشند. نویسندگان این مقاله با استناد به نتایج مقالات سالوادور و همکاران ۲۰۲۲ و افتخاری و همکاران ۲۰۲۲ ادعا میکنند که چنین نتیجهای در تضاد با رصدهای کهکشانی هست. این دو مقاله با استفاده از طیف فرابنفش نزدیک، اپتیکی و فروسرخ نزدیک کهکشانهای نوع-اولیهی پرجرم و همچنین یک کهکشان عتیقه نشان دادهاند که اکثر ستارههای کهکشانهای پرجرم نوع اولیه پیر هستند و تحول این کهکشانها تا به امروز منفعل بودهاست. بنابراین آنها علاوه بر شبیهسازیهای ابرهای گازی چرخان، کهکشانهای حاصل از شبیهسازیهای ابرهای گازی غیرچرخان را هم مورد مطالعه قرار دادند و مشاهده کردند که کهکشانهای حاصل مقیاس زمانی ستارهزایی کوتاهی مشابه کهکشانهایی که رصد شدهاند، دارند. به عبارت دیگر، چارچوب MOND با فروپاشی ابرهای گازی غیرچرخان پس از بیگ بنگ میتواند کهکشانهای پرجرمی با مقیاس زمانی ستارهزایی کوتاهی مشابه رصدها تولید کند.
نویسندگان یکی از کهکشانهای مدل را که از طریق فروپاشی یکپارچهی یک ابر گازی غیرچرخان شکل گرفتهاست را انتخاب کرده و سینماتیک و پروفایل چگالی جرم ستارهای آن را با کهکشانهای پرجرم فشردهی عتیقه مقایسه میکنند و ثابت میکنند که حاصل شبیهسازی MOND برای ابر گازی غیرچرخان یک کهکشان عتیقه هست که مقیاس زمانی ستارهزایی کوتاهی دارد. کهکشانهای عتیقهی رصدشدهای که آنها در این مطالعه استفاده کردهاند NGC 1277، Mrk 1216 و PGC 032873 میباشند که از مطالعات تروخیو و همکاران ۲۰۱۴ و فر-متیو و همکاران ۲۰۱۷ گرفته شدهاند.
آنها پروفایل سرعت چرخشی کهکشان مدل MOND را با کهکشانهای عتیقهی رصد شده مقایسه میکنند (شکل ۱). برخلاف کهکشانهای نوع اولیهی معمولی، کهکشانهای عتیقه سرعت چرخشی بالایی دارند و کهکشان مدل نیز از این الگو پیروی میکند.
نویسندگان همچنین پروفایل پراکندگی سرعت۱۴ کهکشان مدل را با کهکشانهای عتیقه مقایسه میکنند. شکل ۲ نشان میدهد که کهکشانهای عتیقهی رصد شده پراکندگی سرعت بالایی دارند و سرعت بیشینه در مرکز کهکشان مدل، مشابه کهکشانهای عتیقه هست اما افت سرعت کهکشان مدل مانند آنها نیست؛ به خصوص که بیشترین تقاوت مربوط به کهکشان NGC1277 هست. نویسندگان ادعا میکنند که این به دلیل اثر میدان خارجی۱۵ میتواند باشد. به عبارتی کهکشان مدل یک کهکشان ایزوله هست در حالیکه کهکشان NGC1277 در یک خوشهی کهکشانی قرار دارد.
از آنجاییکه مطالعات تروخیو و همکاران ۲۰۱۴ و فر-متیو و همکاران ۲۰۱۷ نشان دادهاند که کهکشانهای عتیقه، پروفایل چگالی جرمی ستارهای متفاوتی نسبت به کهکشانهای نوع اولیهی معمولی دارند (برای مثال کهکشان NGC 1277 پروفایل چگالتری درون شعاع موثر۱۶ خود دارد)، نویسندگان پروفایل چگالی سطحی کهکشان مدل را با کهکشانهای عتیقهی رصد شده هم مقایسه کردهاند. شکل ۳ نشان میدهد که کهکشان مدل پروفایل مشابهی با کهکشانهای عتیقه دارد. بدین ترتیب نویسندگان ثابت میکنند که کهکشانی که در چارچوب MOND شکل گرفته است درواقع یک کهکشان عتیقه هست که مقیاس زمانی ستارهزایی کوتاهی دارد.
نتیجهگیری آنها این است که در چارچوب MOND فروپاشی ابر گازی غیرچرخان پس از بیگ بنگ موجب شکلگیری کهکشانهایی با سرعت چرخشی و سرعت پراکندگی بالا، مشابه کهکشانهای عتیقهی رصد شده میشود. بنابراین این کهکشانها مانند کهکشانهای عتیقه مقیاس زمانی ستارهزایی کوتاهی دارند.
چارچوب نظری MOND حتی میتواند پدید آمدن سریع اختروشها۱۷ و سیاهچالههای ابرپرجرم۱۸ را هم توجیه کند؛ بدین صورت که فروپاشیاولیهی ابر گازی ابتدا یک خوشهی ستارهزا و پرجرم را در مرکز شکل میدهد.تابع جرم اولیهی۱۹ این خوشهی ستارهزا به گونهای است که ستارههای پرجرم زیادی نسبت به ستارههای کمجرم دارد (به دلیل فلزیت کم و چگالی زیاد) و ممکن است به صورت یک شبه اختروش ظاهر شود (اینجا، اینجا و اینجا بیشتر راجع به تابع جرم اولیه بخوانید). ستارههای یونیزهکننده یک میدان تابشی شبه اختروش بهوجود میآورند که خوشه را از سقوط گاز بیشتر محافظت میکند. از آنجاییکه خوشه دارای تعداد زیادی ستارهی پرجرم است که به سرعت متحول میشوند، پس از ۵۰ میلیون سال ستارهها میمیرند و آنچه باقی میماند جمعیت زیادی از سیاهچالهها است. سپس این خوشه از سیاهچالهها گاز بیشتری را میبلعند و منقبض میشوند تا زمانیکه دچار فروپاشی شده و یک سیاهچالهی ابرپرچرم را تشکیل میدهند. نویسندگان محاسبه کردهاند که کل این فرآیند در زمان کمتری نسبت به مقیاس زمانی تشکیل کهکشان طول میکشد. بدین ترتیب MOND پدید آمدن سریع اختروشها و سیاهچالههای ابرپرجرم را توجیه میکند.
۱. Large Scale Structures
۲. Extended Star Formation History
۳. Two-Phase Galaxy Formation Scenario
۴. Monolithic Collapse of Gas Clouds
۵. Red Nuggets
۶.Accretion
۷. Mergers
۸. Massive Early-Type Galaxies
۹. Nearby Universe
۱۰. Quiescent Galaxies
۱۱. Compact Galaxies
۱۲. Star Formation Timescale
۱۳. Big Bang
۱۴.Velocity Dispersion
۱۵. External Field Effect
۱۶. Effective Radius
۱۷. Quasars
۱۸. Super Massive Blackholes
۱۹. Initial Mass Function
شکل بالای صفحه: سمت راست کهکشان عتیقهی NGC 1277 را در مرکز نشان میدهد و سمت چپ منحنی چرخشی کهکشان NGC 1560 را نشان میدهد که به خوبی با نظریهی MOND بدون فرض وجود مادهی تاریک بازسازی شدهاست. https://owlcation.com/stem/Theories-on-Dark-Matter-and-Dark-Energy و https://www.esa.int/ESA_Multimedia/Images/2018/03/A_red_metal-rich_relic
عنوان اصلی مقاله: The formation of compact massive relic galaxies in MOND
نویسندگان: Eappen & Kroupa
لینک اصلی مقاله: https://arxiv.org/abs/2402.00103
گردآوری: الهام افتخاری